مادرانهها
تاریخ انتشار: ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۶۴۷۴۹۲
همشهری آنلاین _مهوش جعفری : پدر خانواده حسینعلی امیراحمدی زخم خورده از منافقین در دهه ۶۰ و جنگ تحمیلی که در دوران کرونا بر اثر ضایعات ریوی فوت کرد. نخستین پسر شهید خانواده، روحالله امیراحمدی، شهید امر به معروف و نهی از منکر، عضو بسیج مسجد بود که در ۲۶ اردیبهشت سال۸۵ در جریان دفاع از خانمی توسط چند نفر با چاقو به شهادت رسید.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
گفت وگوی خواندنی با ۲ جانباز امر به معروف و نهی ازمنکر | اگر خون دل بود ما خوردهایم ... | ضارب را بخشیدم
نشانیهای شهادت در پایتخت | شهیدی که ضاربانش را رفقا صدا میکرد | جرم این شهدا دفاع از ناموس است
دومین پسر شهید سلمان امیراحمدی که کارمند تأمیناجتماعی و در بسیج مسجد محله امامزاده حسن فعال بود. او در اغتشاشات سال گذشته از خانمی که اغتشاشگران میخواستند چادر از سر او بکشند، حمایت کرد و در همان شب با تفنگ آمریکایی از پشتبام خانهای در محله فلاح به شهادت رسید. اما مادر این خانواده کسی است که در تمام صحنهها از اول انقلاب، فعالانه تلاش کرده تا چنین فرزندانی تربیت کند. این مادر بعد از این همه داغ، هنوز استوار و محکم از انقلاب دفاع میکند و میگوید: افتخار میکنم و خوشحالم که فرزندانم در راه ائمه (ع)، انقلاب و رهبر شهید شدند.
دومین قرارمان محله تهرانپارس، منزل شهید آشنای امر به معروف و نهی از منکر، علی خلیلی است؛ بسیجی طلبهای که مربی فرهنگی نوجوانان ۱۲ تا ۱۶ ساله بود. این جهادگر فعال در شب نیمه شعبان ۲۵ تیر سال ۹۰ ساعت ۱۲ شب به همراه دو تن از شاگردانش در بازگشت از مسجد به خانه بود که دیدند چند نفر به زور میخواهند ۲ دختر خانم را سوار ماشین کنند. او جلو میرود تا مانع شود اما با قمه شاهرگ گردن او را میزنند. علی توسط مردم به بیمارستانی در حوالی فلکه اول تهرانپارس منتقل میشود. پزشکان میگفتند بهدلیل تخلیه خون بدن، امیدی به زنده بودنش نیست. مادر شهید خلیلی تعریف میکند ساعت یک نصف شب به ما اطلاع دادند.
وقتی رفتم و پسرم را در آن حال دیدم فقط فریاد میزدم. پزشکان گفتند باید بیمار به بیمارستان مجهزی منتقل شود. تلفنی با ۲۶ بیمارستان تماس گرفتیم ولی همه جواب منفی دادند تا بیمارستان عرفان موافقت کرد و گفت با تمام تجهیزات آماده پذیرش هستند. به هرحال تا آمبولانس تخصصی بیمارستان عرفان بیاید زمان طلایی برای درمان علی از دست رفت. ساعت ۵/۴تا ۵ بود که به بیمارستان عرفان رسید و مورد عمل جراحی ۱۱ ساعته قرار گرفت. بعد از آن باتوجه به جراحت حنجره، علی مشکلات بلع و صحبت کردن داشت که مورد چند جراحی قرار گرفت و در نهایت در ۵فروردین ۱۳۹۳شهید شد.
مادر چه با صفا از شهید میگفت. عشق به فرزند در لابهلای حرفهایش موج میزد. مادر در بیمارستان از امام زمان (عج) درخواست معجزه میکند. معجزه هم میشود و علی آقا تا ۲سالو نیم بعد از جراحت زنده ماند تا مادر از فرزندش دل بکند.
کد خبر 756908منبع: همشهری آنلاین
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۶۴۷۴۹۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مادر شهید «ابراهیم دادگری» در همدان آسمانی شد
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما استان همدان،مجید صفدریان افزود: مراسم خاکسپاری حاجیه خانم عظیمی مادر شهید «دادگری» امروز چهارشنبه در آرامستان روستای قایش شهرستان رزن برگزار شد.
شهید ابراهیم دادگری در هشتم مردادماه ۱۳۴۷ در روستای قایش از توابع شهرستان رزن به دنیا آمد، پدرش فتحعلی و مادرش شایسته نام داشت. تا پایان سطح یک (اتمام لُمعتین) در حوزه علمیه درس خواند، طلبه بود و از سوی بسیج در جبهه حضور یافت.
ششم تیرماه ۱۳۶۶ با سمت فرمانده گروه رزمی لشگر ۳۲ انصارالحسین (ع) در ماووت عراق بر اثر اصابت ترکش به دست، سر و پاها به شهادت رسید. مزار این شهید بزرگوار در گلزار شهدای زادگاهش قرار دارد.
محمد دادگری فرزند دیگر این بانو نیز جانباز ۲۵ درصد جبهههای جنگ بود.